متن زیر مصاحبه کامل مجله اینترنتی هفت سنگ با مدیران سرویس وبلاگ بلاگ اسکای میباشد که در پایگاه اینترنتی این سایت قابل دسترس می باشد.
بلاگ اسکای از کلیه مسولین مجله اینترنتی هفت سنگ به خاطر تهیه و تنظیم این گفتگو کمال سپاس و تشکر را دارد.
گفتگوکنندگان : محمد مهدی مولایی، عطا خلیقی
بلاگاسکای، دومین سرویسدهنده وبلاگ فارسی است که در نخستین روزهای سال ۸۲ شروع به فعالیت کرد. مرتضی توکلی، مسعود چنگیزی و مهدی ملکی سهجوان دانشآموخته رشته کامپیوتر، بلاگاسکای را راهاندازی کردند تا اولین رقبای سه جوان دیگر پرشینبلاگی باشند.
هر چند سالهای ۸۲ و ۸۳ وبلاگستان فارسی عرصه رقابت پرشینبلاگ و بلاگاسکای بود، اما پس از آن با افول بلاگاسکای و راهاندازی سرویسوبلاگهای دیگری از قبیل بلاگفا، بلاگاسکای به ردههای پایینتر سرویسوبلاگهای فارسی سقوط کرد.
بعد از گذشت چند سال به نظر میرسد بلاگاسکای باز هم به میدان رقابت جدی برگشته است و برای رسیدن به جایگاه قبلیاش برنامههایی در نظر دارد. بلاگاسکای در طول ماههای گذشته تغییرات گستردهای را پشتسر گذاشته است. این تغییرات از حوزههای فنی و ظاهری تا حوزههای مدیریتی را شامل میشود.
از جمله این تغییرات اضافه شدن محمود اروجزاده به عنوان مدیررسانهای بلاگاسکای به این مجموعه است. اروجزاده پیش از این با برگزاری دو دوره مسابقه وبلاگهای برتر و مدیریت مجله دنیای کامپیوتر و ارتباطات و سایت ایتنا در بین اهالی بلاگستان شناخته میشد.
این تغییر و تحولات بهانه گفتگوی هفتسنگ با مدیران بلاگاسکای شد. از آنجایی که این گفتگو نخستین گفتگوی رسمی مدیران بلاگاسکای با رسانهها در طول سالهای گذشته است و ناگفتههای زیادی در مورد بلاگاسکای وجود داشت، گفتگو کمی طولانی شده و حجم آن کمی بیشتر از روال معمول گفتگویهای هفتسنگ است.
در این گفتگو همچنین عطا خلیقی، از موسسان و مدیران سابق پرشینبلاگ که مدتی است از این سرویس جدا شده حضور داشت و با توجه به تجربه مستقیمش در این حوزه به جریان مصاحبه کمک کرد.
اروجزاده - قبل از مصاحبه بگویم که هیچ نگرانی در مورد سوال پرسیدن نداشته باشید و هر چیزی میخواهید بپرسید. چون بلاگاسکای در هیچ موردی نگرانی ندارد و کارش شفاف است و خردهای هم با کسی ندارد. مرتضی توکلی و مسعود چنگیزی موسسان بلاگاسکای هستند. مهدی ملکی هم از موسسان است که حضور ندارد. فکر میکنم بهجز یک مصاحبه ایمیلی، این اولین مصاحبه رسمی با مدیران بلاگاسکای است.
مولایی - خب، من فکر میکنم بهتر است از اول کار بلاگاسکای شروع کنیم. اینکه ایده کار از چه زمانی و چطور شکل گرفت و کار چطور جلو رفت. اول سوالهای کلیشهای را جواب بدهید تا بعد برسیم به تحولات اخیر بلاگاسکای و جاهای دیگر مصاحبه که اگر لازم شد با هم دعوا هم بکنیم!
چنگیزی - بلاگاسکای نتیجه کار یک تیم دانشجویی بود. من مسعود چنگیزی دانشجوی کامپیوتر نرمافزار، دانشگاه آزاد تهران جنوب بودم و با مرتضی توکلی و فرزاد بدیلی که تیم اولیه کار بودند همکلاس بودیم. مهدی ملکی هم رشتهاش صنایع از همان دانشگاه بود. البته ایشان در تیم نرمافزاری نبود و پشتیبانی بخش دیگری از کار را به عهده داشت.
تیم در همان محیط دانشگاه شکل گرفت. هدف اصلیمان یک پورتال بود. اسمی هم که با آن شروع کردیم niyahoo.com بود. network iranian yahoo.com. میخواستیم کارمان یک پورتال جامع باشد که وبلاگ بخشی از آن باشد. کار که شروع شد به عنوان فاز اول، بخش وبلاگ راهاندازی شد. بخش وبلاگ اینقدر برای ما دردسرساز شد و توان ما را گرفت که به بقیه اهدافمان نرسیدیم و حتی آن دامنهای را که ثبت کردهبودیم تمدید نکردیم و به همین blogsky بسنده کردیم. این بنیان اولیه کار بود و بلاگاسکای اینطور شکل گرفت. بعد هم که کار شروع شد و پرشینبلاگ به نوعی ما را رقیب خودش حساب کرد که البته ما نمیخواستیم اینطور شود.
خلیقی - من اینجا نماینده پرشینبلاگ نیستم. به من اینطوری چپچپ نگاه نکنید!
مولایی - شروع فعالیت شما از چه زمانی بود؟ آن موقع چه مدت زمانی از فعالیت پرشینبلاگ میگذشت؟
چنگیزی - وقتی ما کار را شروع کردیم مدتی بود پرشینبلاگ به عنوان نخستین سرویس وبلاگ فارسی فعالیتش را شروع کرده بود. علاوه بر آن تعداد زیادی سرویسوبلاگ خارجی هم فعالیت میکردند که ما از همه آنها ایده گرفتهایم. در واقع میخواستیم بستهای ارائه کنیم که کامل باشد، مشکلات بلاگر و کمبودهای پرشینبلاگ را نداشته باشد. شروع کار هم با جنجال همراه شد و تعداد کاربران خوبی جمع کردیم. اکثر کاربران هم از سمت پرشینبلاگ به بلاگاسکای آمدند.
مولایی - فرایند نوشتن برنامه و آماده شدن سایت چقدر طول کشید؟
چنگیزی - هشت ماه طول کشید. بالاآمدن آن ۲۰ فروردین ۸۲ بود.
توکلی - چند ماه در حال تست سیستم بودیم و سرور و برنامه را عوض کردیم تا کامل شود. ما از بهمن وبلاگهای خودمان را آزمایشی ساختیم.
مولایی - زبان برنامه نویسی چه چیزی بود؟ وضعیت اولیه سرورتان چطور بود؟ از همان اول برای سایتتان سرور اختصاصی گرفتید؟
توکلی - از شروع کار تا مدت سه ماه از سرور اشتراکی استفاده کردیم. فکر میکنم از اوایل تابستان سرور اختصاصی گرفتیم. چون ترافیک سایت خیلی بالارفته شد و شرکتی که به ما میزبانی داده بود برایش مشکل درست شده بود. ما را تحت فشار میگذاشت که سرور را عوض کنیم. البته ما از آنها فضای زیاد و پهنای باند نامحدود گرفته بودیم ولی ما را اذیت میکردند.
مولایی - خاطرم هست عطا خلیقی در مقالهای نوشته بود که هزینه راهاندازی اولیه پرشینبلاگ ۲۰۰ دلار بود. بلاگاسکای با چه هزینهای راهاندازی شد؟
چنگیزی - همین حدود بود. دقیق خاطرم نیست. ۲۰۰- ۳۰۰ دلار بود. البته اصل هزینه ایده و زمان و نیروی انسانی است که برای کار گذاشتهایم.
مولایی - اشاره کردید که کار در زمان شروع خیلی جنجالی بود. راجع به آن جنجال هم بد نیست صحبت کنیم. عطا خلیقی به عنوان یک طرف دعوا اینجا حضور دارد و میشود بهتر صحبت کرد.
خلیقی - من کاری ندارم! خودشان میگویند جنجال!
مولایی - این جنجالی بود که شما دنبالش بودید و خودتان ساختید یا موجی بود که ناخواسته ایجاد شد؟
چنگیزی - نه ما اصلا دنبال جنجال نبویم. یعنی حتی مصاحبه هم نمیکردیم. چند جایی که درخواست مصاحبه دادند. اگر میخواستیم دنبال جنجال باشیم باید مصاحبه جنجالی میکردیم ولی هدفمان اصلا این نبود. سایت ما هم از اول دو زبانه بود؛ فارسی و انگلیسی. ما از اول بیشتر به دنبال بخش انگلیسی بودیم و میخواستیم وقت بیشتری روی آن بگذاریم. متاسفانه اینقدر کاربران ایرانی دست و پایمان را بستند که اصلا به بخش انگلیسی نرسیدیم. نسخه جدید را هم کاملا فارسی بالا آوردیم و قرار است بخش انگلیسی در سایت دیگر جدا باشد.
مولایی - این جمله «کاربران ایرانی دست و پایمان را بستند» را نگه دارید تا بعدا راجع به آن صحبت کنیم. اما اول تکلیف آن جنجال اولیه را روشن کنیم. اگر درست خاطرم باشد شما در شروع کار یکسری اظهارنظر در مورد بلاگاسکای و مقایسه پرشینبلاگ و بلاگاسکای که در وبلاگها و وبسایتهای دیگر بود را در یک صفحه بلاگاسکای جمعآوری کردید. همین باعث جنجال شد. در آن ایام یک ذهنیت منفی نسبت به پرشینبلاگ در وب فارسی وجود داشت. این ذهنیت مخصوصا از طرف جریاناتی که خودشان را در وب فارسی صاحب موقعیت میدانستند القا میشد. بلاگاسکای به عنوان دومین سرویس وبلاگ فارسی و اولین رقیب پرشینبلاگ راه افتاد. خیلی از این جریاناتی که گفتم، در وبلاگهایشان در مورد راهافتادن بلاگاسکای مطالبی نوشتند که شما همه آنها را در سایتتان جمعآوری کردید. عامل جنجال اولیه همین بود. اصلا هدفتان از این کار چه بود؟
چنگیزی - این نوع کارها در دنیا بسیار رایج است. شاید از دید ایرانیها خیلی خوب به نظر نیاید. مثلا آن زمان عطا خلیقی به من گفت چرا این کار را کردی. من فقط مطالبی که کاربران در مورد بلاگاسکای نوشته بودند را جمعآوری کردم. تمام آنها را در یک صفحه لیست کردم که همه ببینند. چیز خاصی نبود. تعریف از بلاگاسکای بود و چندجا هم بر ضد پرشینبلاگ بود. یک موردی که اشکال به آن گرفته شد مطلبی از یکی از سایتهای گوگل بود. آنجا در مورد بلاگاسکای جملات مثبتی نوشته شده بود و در مورد پرشینبلاگ جملات منفی از قبیل اینکه از دولت حمایت میشود و سرویس امنی نیست. ما این را نقل قول کردیم. الان اگر شما به سایت مایکروسافت بروی در بخشی مزیتهای asp نسبت به php را نوشتهاند. این مقایسه را طوری نوشتهاند که نکات ضعف رقیب را نشان میدهد.
خلیقی - ایرادی که من آن زمان گرفتم این بود که بعضی از این مطالب نقل شده تهمت هستند.
چنگیزی - ما هم نقل قول کردیم. نگفتیم که معتبر هستند یا نه.
خلیقی - ما با آن بحش از صفحه شما که گفته بودید بلاگاسکای این نقاط قوت را دارد و پرشینبلاگ این ضعفها را دارد مشکلی نداشتیم. ولی اینکه تهمتی مطرح شود و این را باز انتشار دهید این میتواند به معنی تایید شما باشد.
توکلی - این فرهنگ در جامعه جهانی رایج است و مشکلی هم برای آنها ایجاد نمیشود. متاسفانه وقتی ما کار را شروع کردیم زیاد سایت جدی در وب فارسی وجود نداشت. سایتها همه کوچک و غیرجدی بودند. شاید جدیترین سایت همین پرشینبلاگ بود. در واقع ما اولین سرویسدهندههای جدی وب فارسی بودیم و اینها اولین تنشهایی بود که داشت در این عرصه اتفاق میافتاد. ما تجربهای کردیم و به این نتیجه هم رسیدیم که ظاهرا جامعه ما ظرفیت چنین کارهایی را ندارد. آنجا پذیرفته شده است که AMD علیه intel یک مطلب در سایتش منتشر کند، ولی اینجا هنوز نه. فکر نمیکنیم که اشتباه کرده باشیم، اما درهر صورت دیگر آن روند را تکرار نکردیم و ادامه ندادیم.
مولایی - این موارد اگر از جنبه فنی و رقابتی باشد پذیرفته است، اما اگر یک ادعایی مطرح شود که جنبه حقوقی دارد نمیشود اینطور از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کرد که از دیگران نقل قول شده است.
اروجزاده – ببینید در مورد این قضیه هر توجیهی که داشته باشیم این اتفاق در زمان و فضای رقابتی پیش آمده است و به نظر من طبیعی است که انگیزهها بیربط با رقابت نبوده است. حالا ممکن است به بخشی از این رقابت انتقاد هم وارد کنیم. نکته دیگر این که صحیح نیست فکر کنیم هر موضوعی که مثلا من در رسانهام منتشر میکنم مورد تایید من است، بلکه به این معناست که اهمیت و جایگاه آن موضوع مورد توجه و تایید من است. بههر حال نمیخواهم از این زاویه دفاع بکنم، اتفاقا میخواهم بگویم بلاگاسکای در این زمینهها کمتر وارد شده و شاید همین موردی که شما میگویید نمونه شاخص آن باشد. کمترین ورود به این گونه رقابتها را بلاگاسکای داشته است که از نظر من موجه و نقطه مثبت است. اتفاقا شما به عنوان رسانه میتوانی بپرسی که چرا وارد این میدان نشدهاید؟
مولایی - میخواستم به همین برسم که انجام اینکار اصلا بد هم نبوده است. در آن فضای رقابتی کار جالبی بود . میشود نتیجه گرفت که خیلی هم از جنجال بدتان نمیآمده است! جنجال که فقط مصاحبه کردن نیست. اصلا بد هم نیست، وقتی وارد فضای رقابتی میشوی باید کمی هم از این نوع کارها انجام بدهی.
خلیقی - اگر قرار باشد کار اینطوری جنجالی نباشد باید به طرح اقتصادی آن شک کرد. البته ظاهرا دوستان هم طرح اقتصادی نداشتهاند و کارشان، یک کار دانشجویی بوده، مثل کار ما.
چنگیزی - این را هم اضافه کنم که اکثر آن جنجالها از طرف خود کاربران پرشینبلاگ بود. مثلا وبلاگ خوابگرد یک نامه تهدیدآمیز نوشت که اگر پرشینبلاگ اصلاح نشود ما کاربران از آنجا میرویم.
خلیقی - این برمیگردد به اخلاق عمومی جامعه. از این موضوع هم یک عده سو استفاده کردند برای کاربر جمع کردن!
چنگیزی - این خود کاربران پرشینبلاگ بودند که جنجال ساختند. اصلا شما شنیدید که ما جایی مصاحبه یا اظهار نظری در مورد پرشین بلاگ بکنیم!؟
مولایی - خب شما هم که بدتان نیامد! از این جنجال به نفع خودتان استفاده کردید که اتفاقا کاری خوب و حرفهای بود. حالا سوال من این است که پس از آن قضیه تا مدتها جنجال و خبری از بلاگاسکای در رسانهها مطرح نشد. چرا؟
چنگیزی - چون به همان قضیه طرح اقتصادی رسیدیم. جنجال و رقیب شدن و این جور مسائل به چه دردی میخورد؟ اصلا فرض کنیم ما الان صد میلیون کاربر جمع میکردیم، این به تنهایی به چه دردی میخورد؟ جز این بود که هزینه سرور ما بالاتر میرفت؟ جز این بود که دردسر بیشتری داشت؟ وقتی که قضیه اینطوری بود چه لزومی داشت ما خودمان را در یک جریان رقابت منفی بیندازیم؟ کاری که اشخاص دیگری کردند، یعنی فقط برای خودشان هزینه تراشیدند، ما هم نصیحتشان کردیم که این کار را نکنند. کاربرانشان هم بالا رفت ولی طرح اقتصادی نداشتند و فقط در حد پایینی درآمد داشتند. این وسط کاربران هستند که سرویس نامرغوب دریافت خواهند کرد. البته این قضیه مربوط به چند سال پیش است، الان از نظر اقتصادی وضع بهتر شده. چند سال پیش از درآمد خبری نبود. یعنی شما هر چقدر سایت را بالا پایین میکردی، فقط میتوانستی هزینه خودش را دربیاوری. ما هم دیدیم با این شرایط چه فایدهای دارد در یک فضای رقابتی منفی بمانیم؟
مولایی - باید ببینیم اصلا هدفگذاری اولیه شما چه بوده است. وقتی کار را شروع کردید میخواستید به کجا برسید؟ هم از نظر تعداد کاربر و هم از نظر اقتصادی. برای یک ماه بعدش و یک سال بعدش چه چیزی در ذهنتان بود؟
چنگیزی - همانطور که گفتم فضای کار ما فضای دانشجویی بود. دانشجو میخواهد چیزی که در دانشگاه آموخته است را در جایی پیاده کند. مخصوصا اگر به آموختههایش هم علاقه داشته باشد. هدف اصلی ما این بود. ما دانشجوی سال آخر بودیم. ما روز اول که شروع کردیم دید الان را نداشتیم. یک سری برنامههای کلی داشتیم، اما فقط میخواستیم کار شروع شود. برنامههای ما در طول زمان تغییر کرد و نگاه ما عوض شد.
مولایی - آن برنامهها چه چیزهای بودند؟ اگر به آنها رسیدید چرا و اگر نرسیدید چرا؟
توکلی - ما وقتی شروع کردیم بعد از یکماه انتظار ۱۵۰۰ تا کاربر را داشتیم. اما فقط در هفته اول بیشتر از هزار را رد کردیم و بعد از یک ماه به ده هزار تا رسیدیم.
مولایی - پس به هدف اولیهتان رسیدید و شروع موفقیتآمیزی داشتید. اما ظاهرا ادامه کار خیلی موفقیتآمیز نبود.
توکلی - هر کس موفقیت را در یک چیزی تعبیر میکند. ممکن است یک آدم موفقیت را در زیاد بودن تعداد کاربرانش تعبیر کند. یک نفر دیگر ممکن است موفقیت را در این تعبیر کند که کاربران من از همه فهیمتر و آگاهتر هستند. یکی دیگر ممکن است موفقیت را در این تعبیر کند که من وارد فضا شدم، فضایی که همه در حال رقابت بودند و به نوعی زد و خورد بود، و اخلاق کاری را حفظ کردم.
مولایی- یعنی شما مدعی هستید که اخلاق کاری را حفظ کردید و فکر میکنید موفق هستید؟
توکلی - ما همه سعی خود را کردیم تا اخلاق کاری را حفظ کنیم. هر چند ممکن است بگویید گاهی خلاف این را عمل کردهایم.
مولایی- شما با تعریفی که از موفقیت ارائه میدهید خودتان را موفق میدانید؟
توکلی - بله. موفق میدانم. مسئله این است که شما میخواهید چه چیزی را بدست بیاورید؟ ببینید مسائل چند وجهی هستند. شما در یک کاری که انجام میدهید ممکن است چیزهایی را بدست بیاوری و چیزهایی را از دست بدهی. رفتارت را نشان میدهی. ممکن است پول بدست بیاوری. زمان از دست بدهی. مسئله اینجاست که شما حساب کنی و ببینی در ازای کاری که کردی چه بدست آوردی. زندگی همهاش داد و ستد است. مسئله بلاگاسکای هم همینطور بود.
مولایی - خب پس من اینطوری میپرسم که شما با بلاگاسکای چه چیزی بهدست آوردید و چه چیزی از دست دادید؟
چنگیزی - ما با بلاگاسکای از هر لحاظی بدست آوردیم. در بعد فنی، ما آدمهای کامپیوتری بودیم، جایی میخواستیم که دانش فنیمان را آزمایش کنیم. مثلا ما یاد گرفتیم وقتی در یک سرویس اینترنتی شما یک تعداد زیادی کاربر همزمان آنلاین داری باید چکار کنی. چطور کاربرانت را مدیریت کنی. چیزی که در هیچ کلاس و آموزشگاهی یاد نمیگیری.
مولایی - پس میشود گفت برایتان یک جور زمین تمرین بود.
توکلی - این یک جنبه کار است. تجریاتی بدست آمد و ارزشی داشت که در هیچ دانشگاهی نمیشد یاد گرفت. مثلا در ایران اگر شما دنبال کسانی بگردی که بتوانند یک دیتابیس با حجم چند گیگابایت را اداره کنند مطمئن باشید انگشتشمار هستند. چون این چیزهایی است که در کتاب نوشته نشده است. ما این را با بلاگاسکای یادگرفتیم. بلاگاسکای خیلی بیشتر از اینکه برای ما هزینه داشت برای ما دانش فنی داشت. مسئه دیگر این بود بلاگاسکای به هر حال برای ما یک اعتباری آورد. یک مشخصهای بود که خیلی از شرکتها به ما اعتماد کردند و کارهایشان را به ما سپردند. اما به طور مستقیم از بلاگاسکای سودی نبردیم و برای آن هزینه کردیم. زیاد هم هزینه کردیم. هم وقت و انرژی زیادی گذاشتیم و هم از نظر ریالی و دلاری هزینه کردیم.
چنگیزی - در کنار اینها رابطهها و دوستان رسانهای و فنی خوبی هم پیدا کردیم. در کار موارد زیادی بدست آمد که هیچ کدام مالی نبودند.
مولایی - با این توضیحات پس هدف اقتصادی اولیه مشخصی نداشتید.
توکلی - ما وقتی کار را شروع کردیم، کار راهاندازی سایت را حداقل از نظر ریالی کم هزینه میدانستیم. تصورمان این بود که تا مدت زیادی میتوانیم کارمان را جلو ببریم و از نظر مالی به مشکل برخورد نخوریم. از همان اول هم در ذهنمان داشتیم که این کار ممکن است به سود هم برسد. اما خب برنامه مدونی نداشتیم. حداقل در مرحله اول برنامهای برای سوددهی اقتصادی نداشیم. اوایل سعی داشتیم تا جایی که امکان دارد کاربران را راضی نگه داریم و آگهی نگیریم. همانطور که گفتم ما اول یک ذهنیت جهانی داشتیم که البته در طول کار عوض شد.
مولایی - در این دو-سه سال بلاگاسکای چکار میکرد؟ چرا جایگاه دوم بودن خودش را حفظ نکرد؟ این جایگاه را هم از نظر تعداد کاربر و هم از نظر افکار عمومی مد نظر دارم. چون اگر الان از وبلاگنویسان بپرسید دو سرویسوبلاگ اول فارسی را نامببرید من بعید میدانم تعداد زیادی، بلاگاسکای را نام ببرند.
توکلی - ما از نظر تعداد کاربر در یک مقطع زمانی اول بودیم. البته آقای خلیقی هم اینجا هستند و نمیخواهیم در مورد این بحث کنیم. آن زمان که فقط بلاگاسکای و پرشینبلاگ بودند یک موقع بهجایی رسیدیم که اول بودیم. ولی مسئله اینجا بود که این اول یا دوم بودن برای ما چقدر مهم بود، چقدر فایده داشت. از نظر ریالی که فایده نداشت. فقط بحث دانش فنی و تجربه بود که ما در هر حال داشتیم بدست میآوردیم. مسئله این نبود که ما میخواستیم اول باشیم و این را از دست دادیم. مسئله این بود که ما یک روز با هم صحبت کردیم، گفتیم ما میخواهیم چکار کنیم؟ آیا صرفا تعداد کاربر و بازدیدکننده بالا هدف ماست؟ اگر منظور شما فقط تعداد کاربر بالاست بله ما جایگاهمان را از دست دادیم. اما ما به دنبال این نظر بودیم که چرا ما سرویسهایمان را فقط از نظر کمی افزایش دهیم، بیاییم سرویسها را از نظر کیفی افزایش دهیم. ممکن است کتابی در ۲۰۰ هزار نسخه چاپ شود و کتاب دیگری در پنج هزار نسخه. ولی ممکن است این پنج هزار نسخه را مدیران و فرهیختگان بخوانند و آن دویست هزار نسخه را مردم کوچه و بازار. آیا میتوان گفت که آن کتاب موفق است و این موفق نیست؟ البته من نمیخواهم بگویم که ما صد در صد به اینجا رسیدیم، ولی نگرش اینطور بوده است. نگرش این بود که ما کاربران کیفی داشته باشیم. البته به ناچار برای اینکه بتوانیم کاربران کیفی را حفظ کنیم باید بازدیدمان را در یک حد بالایی نگه میداشتیم. ما تصور میکردیم بازدیدمان و تعداد کاربرمان برای منظوری که داشتیم کافی بود. شما دیدید که اصلا ما مدتها بخش ثبتناممان را بسته بودیم. برای داشتن کاربران زیاد اصلا لازم نبود ما کاری کنیم، فقط کافی بود بخش ثبتنام را نمیبستیم.
مولایی - خب حالا چرا بستید؟ دلیل فنی داشت؟
توکلی - نمیخواستیم کار از نظر کمی افزایش پیدا کند. در واقع دنبال کیفی کردن کار بودیم.
چنگیزی - مثل سیاستهای شرکتهای اتومبیلسازی است. مثلا بنز سالی ۲۰ تا ماشین با کلاس برای سیاستمداران میسازد. از آن طرف شرکت کیا موتور فلهای میسازد. دو سیاست متفاوت است که هر دو هم اشکالی ندارد و خوب است اما با هم فرق دارد. هر دو هم موفق هستند.
مولایی - پس میگویید بلاگاسکای بنز است و بقیهسرویسوبلاگها پیکان هستند!؟ اگر تایید میکنید که من همین را تیتر کنم!
توکلی – نه! ولی بلاگاسکای میخواهد بنز باشد، در مورد بقیه هم خودشان باید تصمیم بگیرد که میخواهند چه باشند!
چنگیزی - ضمن اینکه یکی از عواملی که باعث شد ما کمی از رقابت عقب بیفتیم ماجرای فیلترینگ بود و یک مشکل حقوقی.
مولایی - در این مورد هم توضیح بدهید. کی گرفتار این مشکل شدید و ماجرا چه بود؟
چنگیزی - ما یک مشکل قضایی در خارج از ایران داشتیم. یک وبلاگی بود که با دولت مشکل سیاسی داشت. مشکل هم خارج از ایران و در انگلستان بود. از داخل ایران هم با ما برخوردی نشد. یک شرکت حقوقی در انگلستان با ما طرف بود.
توکلی - آن موقع ما در مقابل آن موسسه در مقام ضعف بودیم. همیشه همینطور بوده است. مثلا اگر شما مسئله حقوقی با شرکتهای امریکایی یا اروپای غربی داشته باشی به محض اینکه متوجه میشوند شما ایرانی هستی خیلی راحت حقوق شما را زیر پا میگذارند. چون میدانند قانونی نمیتوانید بر علیه آنها اقدام کنید. قانون کشورشان به نفع آنهاست. آنها قانونهایی دارند و به خاطر تحریمهایی که بر علیه ایران وجود دارد حقوق ما را زیر پا میگذارند. باید از طرف دولت سیستمی ایجاد شود که وقتی برای ایرانیان مختلف نه فقط در حوزه آیتی مشکلی پیش میآید بتوانند دفاع کنند. یعنی آمریکا به خاطر مسائل دولتی ایران، ما را تحت فشار قرار میدهد، اما دولت خودمان به ما کمک نمیکند که با این مشکلات مقابله کنیم. این انتظار کوچکی است که و خیلیهای دیگر داریم.
چنگیزی - همین اخیرا هم یک مشکل حقوقی دیگر برای ما به وجود آمد و یاهو از ما شکایت کرد.
مولایی - بله در رسانهها هم مطرح شد. ظاهرا کلی هم برایتان کلاس آورده بود و میگفتند یاهو ازشان شکایت کرده است!
توکلی - کاش از این کلاسها هیچ وقت اتفاق نیفتد! این قضیه فشار روانی زیادی به ما وارد کرد. باید در مقابل کسانی که سفتوسخت میخواهند با قوانین خودشان غیرمنصفانه با شما برخورد کنند پاسخگو باشید. ضمن اینکه برای این قضیه ما مجبور بودیم تماسهایمان را از یک کشور سوم و با هویت یک کشور سوم برقرار کنیم که مشکل کمتری داشته باشیم.
چنگیزی - قضیه این بود که یکی از کاربران ما یک مشکل امنیتی برای یاهو به وجود آورده بود. البته نپرسید چه مشکلی چون اگر بگویم بد آموزی دارد و بقیه هم یاد میگیرند! یک شرکت هم که مسئول امنیت سایت یاهو است از ما شکایت کرد و با دیتاسنتر ما تماس گرفته بود که سایت بلاگاسکای را ببندید. حدود نصف روز هم بلاگاسکای از دسترس خارج شد که در نهایت مشکل حل شد و از ما تعهد گرفتند که دفعه آخرتان باشد!
خلیقی - شما چند وقت پیش یک ارتقای سیستم داشتید. این ارتقا هم از لحاظ فنی بود و هم از نظر نگاه شما به کارتان. البته ظاهرا از جنبههای دیگری هم بوده است. همزمان با تغییرات فنی قوانین سایتتان را هم عوض کردید. این اتفاق چه زمانی افتاد؟
توکلی - ۱۳ آبان ۸۴. البته حدود یکسالی روی این مسئله کار میکردیم و در یک روز اعلام شد. ببینید اصطلاحی هست که به کار برده میشود و میگویند وقتی اینچنین سیستمهایی راه میافتد، بانی سیستم از کارش happy است یعنی با آن «خوش است» یا «خوشحال است» ما دیگر از happy بودنمان گذشته بود. آن مرحله را رد کردیم که فقط از زیاد بودن کاربرانمان خوشحال باشیم. این را بررسی میکردیم که سیستمی که داریم چطور میخواهد کارش را جلو ببرد. اصلا امکان ادامه حیات دارد یا نه؟ باید برای ادامه حیات چکار کند؟
مولایی - کی این فکر ها به ذهنتان رسید؟
توکلی - از مدت کوتاهی بعد از راهاندازی کمکم این فکرها به وجود آمد. چند ماه بعد از راهاندازی آن شور اولیه از بین رفت. این شور اولیه در چنین کارهایی وجود دارد و متناسب به شخصیت افراد مدت زمان محدودی طول میکشد. ما هم بعد از چند ماه فکر کردیم که حالا ما وبلاگسرویس هم زدیم، اول هم شدیم، حالا که چی؟ به چه دردی میخورد این اول بودن؟ میخواهیم بهره فرهنگی ببربم؟ میخواهیم بهره اقتصادی ببربم؟ میخواهیم برای ما یک کار باشد یا سرگرمی؟ کمکم دنبال این بودیم که ببینیم باید چکار کنیم. راهحلهای مختلفی هم به ذهنمان رسید. شاید این پروسه خیلی هم طولانی شد.
اما در نهایت به نتایجی رسیدیم و قرار شد کار را با شرایط جدیدی ادامه بدهیم. یکی از نتایج این تصمیمات نسخه جدید بود که روی سایت آمد. از آن به بعد تمام تمرکزمان را روی کاربر ایرانی قرار دادیم. قوانینمان را هم مشخص کردیم و به اطلاع همه رساندیم.
مولایی - دوران «خوشحال بودن» که تمام شد چه اتفاقاتی افتاد؟ چه تصمیمها و گزینههایی برای بلاگاسکای داشتید. حتی خاطرم هست یک زمان بحث فروش بلاگاسکای به یک شرکت خارجی مطرح شد.
توکلی - پیشنهاد فروش یکی نبود. بارها از طرف افراد مختلف مطرح شده است. تا امروز هم وجود دارد. اصلا ما در همان هفته اول شروع به کار اولین پیشنهاد فروش را داشتیم. یک دورانی رسید که ما مشکلات عدیدهای داشتیم. از طرفی دوران «خوش بودن» تمام شده بود، از طرف دیگر کاربران داشتند مدام فشار میآوردند و به خاطر مشکلات ما را بازخواست میکردند، از طرف دیگر مشکل حقوقی هم پیش آمده بود. در همین ایام یک پیشنهاد خوب مطرح شد. یک شخص آلمانی که خودش کاربر بلاگاسکای بود پیشنهادی مطرح کرد که رقمش هم قابل قبول بود. ما فکر کردیم با این همه مشکلات سایت را بفروشیم. حتی مراحل مقدماتی مذاکرات هم انجام شد. در مورد قیمت و نحوه پرداخت و نحوه اداره هم به توفق رسیده بودیم. اما در نهایت تصمیم گرفتیم که از قید فروش بگذریم. فکر کردیم که اینجا مثل خانه ماست. سرمایه ماست. درست است که ما را اذیت میکند اما نمیتوانیم خانهمان را بفروشیم. تصمیم گرفتیم نگهش داریم.
چنگیزی - یک مشکلی هم وجود داشت که خریدار میخواست کاربران فارسی حذف شوند که در نهایت پیشنهاد رد شد.
مولایی - پس دوران خوشحال بودن تمام شده بود. شما پیشنهاد فروش را هم رد کردید و تصمیم گرفتید کار را خودتان نگه دارید. برای اینکار تصمیم گرفتیم تغییراتی در کار انجام دهید. از جمله اینکه تکلیفتان را با کاربر مشخص کنید که حاصلش توافقنامه شد، تغییرات فنی انجام دادید، و ... آن موقع چه برنامههایی برای آینده داشتید؟
توکلی - ما شروع کردیم به برنامهریزی که چطور قضیه را اقتصادی کنیم. روندی طولانی طی شد. فکر کردیم بهتر است قدرتمان را افزایش دهیم و از تجربیات دیگران همه استفاده کنیم که نتیجهاش اضافه شدن محمود اروجزاده به این جمع بود.
چنگیزی - قرار شد به بلاگاسکای به عنوان شغل نگاه کنیم. بحث اقتصادی و تبلیغات را جدی بگیریم و خدمات را هم بهتر کنیم. سعی کردیم کارمان را تخصصی جلو ببریم، چیزی که در ایران خیلی رعایت نمیشود. شما میبینید در اکثر سایتهای ایرانی مالک سایت خودش هم گرافیست است، هم برنامه نویس، هم نویسنده، هم امور تبلیغات. یک روز هم مریض شود سایت تعطیل میشود!
توکلی – بهنظرم این نگاه ناشی از خودخواهی است. ما آماده شدیم کار گروهی انجام دهیم و از تخصص افراد مختلف در زمینههایی که لازم است استفاده کنیم. فکر میکنیم همین که به این نتیجه رسیدیم که همه کار را نمیتوانیم و نباید خودمان انجام دهیم یک مرحله رشد برای ما بود.
خلیقی - در مورد سایتهای ایرانی و بحث تخصص باید یک نکتهای را هم فراموش نکنیم. چون تخصصهای وب هنوز در ایران وجود ندارد، یک آدم فنی باید بیاید کارهای دیگر را هم انجام دهد. مثلا یک موافقتنامه که یک کار حقوقی است را هم تنظیم کند. خب مشخص است که به درستی انجام نمیشود. این که آدم تصمیم بگیرد کار را گروهی انجام دهد یک بلوغ فکری است. منتها یک بلوغ دیگری هم باید وجود داشته باشد که ما در ایران نداریم. مثلا شما که جمع شدهاید بلاگاسکای را راهانداختهاید به چه صورت بوده است؟ شما در یک دانشگاه قبول شدید، بعد رفتید با هم پیتزا خوردید، دوست شدید، بعد گفتید حالا بیایید یک کار را بکنیم.
توکلی - البته فلافل خوردیم!
خلیقی - حالا فلافل خوردید! اما من مطمئن هستم موقعی که سایت را راه میانداختید نگفتید، آقای چنگیزی ۳۰ درصد، آقای فلانی ۴۰ درصد و به همین شکل. چون کاری که انجام میشود بهصورت اقتصادی و با ساختار یک شرکت خصوصی نیست این مسائل را هم دارد. آن آدمی که شما میگویید همه کارهای سایتش را خودش میکند، دلیل دارد. بخاطر اینکه آن آدم نمیتواند برود چند نفر دیگر را استخدام کند که بیایند و برایش کارهای دیگری انجام بدهند، چون درآمدی ندارد.
خلیقی - حالا من میخواهم بپرسم که همکاری جدید که ایجاد شدهاست هنوز هم همکاری بر اساس پیتزاست یا همکاری بر اساس سهام است و جدی است؟ یعنی میخواهم بدانم طرح شما برای کار جدیدتان چیست. مثلا اروجزاده در بخش رسانهای باید چکار کند؟
اروجزاده - زمانی که بحث همکاری ما مطرح شد اواخر سال 84 بود. مدتها مذاکره انجام شد. دوستان در این زمینه احساس نیاز کرده بودند. من هم به فعالیت در این زمینه بیعلاقه نبودم. نگاه دوستان هم حرفهای بود و پیشنهادی را مطرح کردند و پیشنهاد اصطلاحا چکشکاری شد تا به توافق نهایی رسید. آن زمان اینطور به دوستان میگفتم که بلاگاسکای اصطلاحا در فضای رسانهای «خواب» است، باید بیدار شود و پتانسیلهایش را نشان دهد. البته از همان اوایل مذاکرات، عملا همکاری هم شروع شده بود، مثلا بخش اخبار راه افتاد، بعد هم بحثهای اقتصادی مطرح شد و من پیشنهاد تبلیغات را مطرح و دنبال کردم. تصور من این است که کار در سایت باید اقتصادی و درآمدزا باشد، که این تضمین سرویس کیفی خوب و ماندگار است.
خلیقی- الان نوع همکاری شما به چه صورتی است؟ شما شرح وظایف دارید؟
اروجزاده - ببینید الان ما سرویس وبلاگی مثل بلاگفا داریم که همه کارهایش را یک نفر انجام میدهد و کم و بیش موفق هم هست...
خلیقی - البته سرویس وبلاگی هم داریم که هیچ کس کارهایش را انجام نمیدهد!
اروجزاده - خب، شاید در این سرویس، تعریف وظایف محلی ازاعراب نداشته باشد. در بلاگاسکای هم خیلی خطوط مشخص نبود. یکی از کارهایی که ما در طول این مدت انجام دادیم این بود که اینها را شفاف کردیم. فکر میکنم در این مدت مجموع جلسات کاری که داشتیم، به اندازه کل جلسات سرویسوبلاگهای فارسی باشد! در این جلسات برنامه بلندمدتی برای بلاگاسکای مشخص کردیم.
مولایی - من در مورد همکاری جدید در بلاگاسکای یک سوال از دوستان موسسس بلاگاسکای دارم. این قضیه که گفتید شما پس از مدتی دوران خوشحال بودن را پشت سر گذاشتید و به این نتیجه رسیدید که «حالا که چی؟» برای مجموعههای مشابه شما از جمله پرشینبلاگ و بلاگفا هم اتفاق افتاد. دوستان پرشینبلاگ بعد از این مرحله گزینههایشان را بررسی کردند و نهایتا تغییراتی در پرشینبلاگ انجام شد و نفرات جدیدی به مجموعه وارد شدند، در بلاگفا هم به نحو دیگری. به نظر بعضیها هیچکدام از اینها تجربههای موفقی نبودهاند. تغییرات در پرشینبلاگ نهایتا به این منجر شد که همه اعضای اولیه و موسسان آن جدا شدند و در بلاگفا هم اختلافاتی در مورد فروش سیستم بهوجود آمد. میخواهم بپرسم زمانی که شما تصمیم گرفتید شخص دیگری را هم در کارتان سهیم کنید از این تجربههای قبلی نترسیدید که شما هم به آن سرانجام دچار شوید؟
چنگیزی - ما طور دیگری به قضیه نگاه کردیم. ما نگاه کردیم که وقتی سونی و اریکسون با هم جمع شدند، نتیجه کارشان «سونی-اریکسون».
مولایی - البته در ایران وقتی سونیها با اریکسونها جمع میشوند، معمولا حاصلش سونی-اریکسون نمیشود!
توکلی - ما به آن تجربهها هم نگاه کردیم و اتفاقا از آنها هم استفاده کردیم. ولی واقعیت این است که کار بزرگ احتیاج به نیروی زیاد دارد و نیروی زیاد هم در یک نفر نیست و احتیاج به تیم دارد. این نتیجهای است که هم پرشینبلاگ هم و بلاگفا حتما به آن رسیدهبودند. اتفاقا ما آمدیم مدلهای آنها را بررسی کردیم که ببینیم به موفقیت رسیدند یا نه. ایرادهای آنها را دیدیم و سعی کردیم در کار خودمان آن را نداشته باشیم. بخاطر همین حساسیت هم بود که ما مذاکراتمان چند ماه طول کشید. مسئله دیگری هم وجود دارد و این است که ما به طرف مقابلمانمان هم نگاه کردیم. خیلی آدمها بودند که ما میتوانستیم با آنها همکاری کنیم، اما صرفا بحث قدرت اقتصادی یا حتی قدرت رسانهای برای ما مطرح نبود. اروجزاده از نظر شخصیتی هم کسی بود که ما خوشحال بودیم که با او همکاری میکنیم. این به نظر ما خیلی مهم است. ما فکر کردیم که اروجزاده آدم مثبتی است و میتوانیم به او اعتماد کنیم. در واقع ما به اروجزاده پیشنهاد همکاری دادیم، او به ما پیشنهاد همکاری نداد. این هم یک فرق ما با مدلهای دیگر بود.
مولایی - خب اگر بخواهیم صریح صحبت کنیم من فکر میکنیم این بخش از حرفهایتان تعارف باشد.
اروجزاده - فکر میکنم دغدغهای که شما مدنظر داری حتما برایشان وجود داشته. اما دغدغههای دیگری هم بوده که بیشتر به آنها توجه کردهاند. خود من هم اگر در شرایط دوستان بودم با تردید به قضیه نگاه میکردم. در مجموع در طول این مدت ما مدلهای مختلف همکاری را با هم بررسی کردیم که نگرانیهای احتمالی که در دوستان کم هم بود و خیلی جدی نبود برطرف شود.
مولایی - خب، البته این مسئله بستگی به مدل همکاری هم دارد. مدل همکاری شما با بلاگاسکای به چه صورتی است؟
اروجزاده - مدل همکاری ما هر جوری که باشد شصت به چهل نیست! و بنابراین جای نگرانی نیست!
خلیقی - من از حرفهایتان نتیجه میگیریم شرح وظایف مدونی ندارید. نوع همکاری هم همان پیتزایی است! نمیخواهم منفی نگاه کنم. این را از این لحاظ میگویم که خودم تجربه مشابهی دارم و تصور میکنیم اگر وضعیت را از همین اول مشخص کنید به نفع بلاگاسکای خواهد بود.
توکلی - شاید این ابهامی که هنوز کمی برای شما وجود دارد به این دلیل است که خیلی از مسائلی که داخلی بین خودمان هست را نمیخواهیم علنی عنوان کنیم.
چنگیزی - ببینید ساختاری که ما برای کار چیدهایم ساختار یک شرکت خصوصی است. این شرکت یک مجموعه سهامدار دارد، هیئت مدیره دارد و کارمند دارد. در این ساختار مدیر عامل، بخش رسانهای، بخش فنی و... تعریف میشود.
اروجزاده – در تعریف همکاری ما سهام مشخصی به طور رسمی رد و بدل شده است، یعنی الان بلاگاسکای چهار نفر سهامدار رسمی دارد و سه نفر هیئت مدیره. هیئت مدیره من، توکلی و چنگیزی هستیم و چنگیزی هم به عنوان مدیرعامل معرفی شده است. در ساختاری که ما چیدهایم اگر کسی بخواهد از مجموعه جدا شود هم برای آن راهکار تعیین کردهایم. برنامههای گسترش بلاگاسکای کاملا مشخص است. در این میان سهم هر کس و وظایفش هم مشخص است.
خلیقی – از برنامههای آینده مخصوصا برنامههای رسانهای بگویید.
اروجزاده - البته برنامههای مجموعه ما به بلاگاسکای خلاصه نمیشود و برنامههای دیگری هم خواهیم داشت. برای مجموعه، نیرویهای دیگری هم اضافه خواهد شد که حکم کارمند را دارند. ولی قبل از آن باید یک مقدار وضعیت اقتصادی سایت بهتر شود و درآمد بیشتری برای سایت بیاید. تا الان کمکی یا سوبسیدی از هیچ جایی به بلاگاسکای نشده و تا جایی که میدانم به مجموعههای مشابه هم همینطور.
مولایی - دوست دارید کمکی بشود؟
اروجزاده - بستگی دارد. از اینکه از ما حمایت شود استقبال کنیم. اما ما کارمان را در حیطه بخش خصوصی میدانیم. اگر دولت در جایی موظف است که به تولید محتوا کمک کند طبیعتا باید به دیگران و ما هم کمک کند. ولی نگاهمان بیشتر به بخش خصوصی است. در مورد برنامهها هم برنامههای رسانهای بلاگاسکای کاملا مشخص است. ما دنبال این نیستیم که دنبال حواشی برویم. دنبال این هستیم که سرویس کیفی و حرفهای داشته باشیم و آن را معرفی کنیم.
خلیقی- شاید چون بلاگاسکای تا الان کار رسانهای نکرده است، اصلا دید مثبت یا منفی در مورد آن وجود ندارد و به نوعی آماده کار رسانهای است.
اروجزاده - من البته همه کارهایی که بقیه دوستان دیگر در این حوزه میکنند را کار رسانهای نمیدانم. به نحوی شاید کار حاشیهای باشد. یک نکتهای در مورد سرویسوبلاگها وجود دارد. بخاطر اینکه سرویسوبلاگهای ما جمعی نیستند و متکی به فرد هستند، سرویسهاهم تابع مدل اینترنتی مدیرانشان هستند. مثلا در بلاگفا، علیرضا شیرازی یک آدم پرانرژی است و شلوغکاری هم در طبع کارش وجود دارد، به تبع آن بلاگفا هم همین خصوصیات را دارد. سرویسی که یک فرد ارائه میدهد، بخاطر فقدان ساختار و سیستم، کپی فرد است. پرشینبلاگ هم طبیعتا همینطور است. خصوصیات بچههای قدیمی بلاگاسکای باعث شده زیاد وارد جریانات حاشیهای نشوند. بهجز آن یک مثالی که زدی مورد دیگری به یاد ندارم. اتفاقا همین که فقط یک مثال در ذهنت بود تایید همین حاشیه نداشتن بلاگاسکای است. به این ترتیب از ابتدا بلاگاسکای یک کلاس کاری برای خودش تعریف کرده است که با بقیه متفاوت است. در واقع بلاگاسکای اصلا در فضای جار و جنجال نبوده که حالا لازم باشد از این فضا در بیاید و بخواهیم ثابت کنیم که هدف اصلیمان کاربر و گسترش خدمات و حرفهای شدن است. این نکته مثبتی است برای من که میخواهم در بلاگاسکای کار رسانهای کنم.
خلیقی - بالاخره شما میخواهید در بلاگاسکای چکار کنید؟
اروجزاده - از جمله اهداف برنامههای رسانهای ما ارتباط خوب با کاربر است. میخواهیم برای کاربر اینکه در بلاگاسکای باشد یا سرویس دیگری فرق کند. ارتباط با رسانهها را تقویت خواهیم کرد. اما نمیخواهیم رسانهها را ابزار خودمان بکنیم. استفاده ما از رسانهها تبلیغات کاذب و پفکی نخواهد بود. هر چند فرهنگسازی برای کاربران وب، وظیفه ما نیست، اما به دلیل تعامل با بخش زیادی از کاربران، یک بخشی از فرهنگسازی را ما در حد تلاشمان میخواهیم دنبال کنیم.
مولایی - فرهنگسازی یعنی چه؟ تعریف شما از فرهنگسازی چیست؟
اروجزاده - میدانید که حرفهایترین سرویس فارسی که کاربران اینترنتی از وب میگیرند سرویس وبلاگ است که به چند سرویسوبلاگ محدود میشود. چرا نباید خود این سرویسهای وبلاگ که جدیترین کاربران را دارند در زمینه فرهنگسازی کار کنند؟ اگر در این زمینه از ما حمایت شود این کار را راحتتر انجام میدهیم، اگر نه در این راه از خودمان هزینه صرف میکنیم. سعی میکنیم که کاربران عامه ما چیزی یاد بگیرند، همینطور در زمینه آموزش.
مولایی - چرا باید سروسیسدهندههای فنی در زمینه فرهنگسازی کار کنند؟ در دنیا اگر یاهو چند میلیون کاربر دارد اینها همه فقط سرویسگیرنده هستند. در ازای استفاده از سرویس مجانی، یاهو فقط حق دارد آگهیاش را در صفحات آنها بگذراد نه برای آنها برنامهریزی کند و تاثیر بگذارد.
خلیقی - همین الان بلاگر هیچ ارتباطی با کاربرانش ندارد. حتی وبلاگ مدیرانش بخش نظرخواهی هم ندارد.
توکلی - ما باید شرایط هر جایی را هم در نظر بگیریم. البته ما به کارهای خوب اینها توجه میکنیم ولی شرایط خاص خودمان را داریم. وضعیت کاربران ما به شکل دیگری است.
اروجزاده - یک نکتهای وجود دارد و اینکه آیتی درکشور ما توسط بخش خصوصی رشد کرده است. دولت کاری نکرده است. در وب هم دولت کاری نکرده است. بنابراین سرمایهگذاری سرویسدهندهها در این زمینه، عملا به نفع فضای وب خواهد بود.
مولایی - درست است. ولی در شرایط عادی تعریف یک سرویسدهنده فنی وب این نیست که برای خودش حقی قائل باشد که روی کاربرانش تاثیرگذاری کند.
اروجزاده - بله. این حق هم به معنی حق قانونی استفاده از کاربران نیست، قطعا منظور اصلا استفاده نامناسب و گاه ابزاری که از کاربران میشود نیست.
خلیقی - پس منظور شما از تاثیرگذاری، تاثیرگذاری عقیدتی یا سیاسی نیست.
اروجزاده - نه، اصلا. شاید این ذهنیت شما به این خاطر باشید که شرایط فعلی وب فارسی کمی آلوده به ایدهها و برداشتهای سیاسی است. قطعا چنین مدلی در ذهنمان نیست. سیاسی شدن فضای وب به نفع گسترش وب نیست. بلکه سرمایهگذاری و تلاش در حد مقدورات برای آموزش و ارتقاء سطح کاربران است.
توکلی - مثلا وقتی تعداد بیشماری کاربر اینترنت از یک سرویس برای نوشتن ایدهها و نظرات و خاطرات و... خودشان استفاده میکنند، قطعا میتواند به عنوان راهنما در درستنویسی و ترویج الگوی صحیح نوشتاری و دستوری عمل کند، یعنی به بحث خط و زبان بپردازد. یکی از برنامههای ما زباننوشتاری و دستوریمان است که آنرا درست و منطبق با فرهنگستان کنیم.
مولایی - یعنی میخواهید از کاربران غلط املایی بگیرید و مجبورشان کنید با رسمالخط فرهنگستان بنویسند؟
اروجزاده - نه، اصلا اینطور نیست. اجباری در کار نخواهد بود. ما سعی میکنیم از فضا استفاده کنیم که نگارش در وب پاکیزهتر شود.
مولایی - به طور واضح از چه طریقی میخواهید این کار را بکنید؟
اروجزاده - ببینید متاسفانه خیلیها هنوز نمیدانند رسمالخط صحیح چیست و میتوان به این موضوع پرداخت. هرچند اینکار نهایتا فقط دردسر و هزینه و کار بیشتر را موجب میشود.
عطا - در مورد قوانین و مقررات جدید بلاگاسکای هم کمی توضیح دهید. این قوانین به نظر خیلی سفت و سخت میآید و ممکن است کاربرانتان با آن مشکل داشته باشند.
توکلی - این قوانین اینطور نیست که قبلا در جایی وجود نداشته باشد. همین الان همه وبلاگسرویسها کاربرانشان را فیلتر میکنند ولی به آنها دلیل را اعلام نمیکنند. ما بر اساس قوانین مشخص شدهمان عمل میکنیم. برای کاربرانمان هم مشخص است. الان کاربری که عضو سایت میشود برایش مشخص است که باید چه مقرراتی را رعایت کند و چه محدودیتهایی دارد. قوانین واضح به نفع کاربر هم هست. چون وقتی قانون نباشد کار سلیقهای میشود.
مولایی - حالا این قوانین و خط قرمزها را از چه منبعی درآوردید و از کجا برای آن الگو گرفتید؟
چنگیزی - ما هم از جنبه بینالمللی به قضیه نگاه کردیم و هم از جنبه داخلی. شما در سایتهای خارجی میبینید که در هنگام ثبتنام باید یک موافقتنامه چند صفحهای راتایید کنی. مثلا کپیرایت یک مسئله جهانی است و باید رعایت شود. این مسئلهای است که برای ما مشکلساز شده و یک بار دیتاسنتر بخاطر اینکه یکی از کاربران ما نرمافزار غیرمجاز روی وبلاگش گذاشت ما را مسدود کرده است. پس باید این مسائل را رعایت کنیم. موارد داخلی را هم بر اساس شرع و عرف و قانونهای کشور مشخص شده است.
مولایی - خب شما به عنوان اشخاصی با تخصص فنی چطور این حدود حقوقی و شرعی را مشخص کردید؟ مشخص کردن این خطوط و جزئیات آن باید با چه کسی باشد؟ دولت یا بخشهای دیگر؟
اروجزاده - ببینید یکسری استاندارد سازی در دنیا هست که کار دولت نیست. خطوط کلی در جامعه مشخص است. در دنیا معمولا اینطور قوانین از عرف میآید یا شرکتهای بزرگ معمولا با هم توافق میکنند. اینجا هم ما توافقنامه آماده کردیم. توافقنامهای با این جزئیات و طول و تفصیل که گاهی حتی کاربر را آزار میدهد چون دقیقا به او میگوید چه باید بکند. این با وجود اینکه ممکن است بشود چند ایراد هم به آن گرفت تجربه خیلی خوبی است. این نوع تجربهها میتوانند کامل شوند و یک توافقنامه عمومی شوند. این کار دولت نیست. اما اگر دولت در اینجا زمینهسازی کند خیلی خوب است. این یک کار صنفی است. در صنفهای دیگر هم این مسئله وجود دارد که مجموعه مسائلی را گردآوری میکنند و به عنوان قانون به دولت پیشنهاد میکنند. دولت که مطلع نیست مثلا در صنف نساجی چه میگذرد. در حوزه جدیدی مثل وب هم که ما اصولا کارشناسان زیادی نداریم. در این زمینه هم مدیران سایتها باید بنشینند و مواردی را مشخص کنند.
خلیقی - اجازه بدهید من از جنبه دیگری هم به قضیه نگاه کنم. من تصور میکنم یکی دیگر از علتهای اصلی که این موافقتنامه نوشته شده نوع رفتار کاربران ایرانی بوده است. برای همین میخواهم سوال کنم شما فرهنگ کاربران وب ایرانی را چطور میبینید؟ چون این نوع صحبت کردن در توافقنامه نشان میدهد شما داری به طرف مقابل مسائل پایهای را نشان میدهی.
مولایی - من با استفاده از صحبت خودتان سوال را کامل میکنم. در صحبتهای خودتان بود که هدف ما در شروع کار بخش بینالمللی بود، ولی آنقدر کاربران فارسی دستوپای ما را بستند و گرفتار کردند که به آن هدف نرسیدیم. حالا ویژگی این کاربران فارسی که شما پنج سال است با آن طرف هستنید چه چیزی است؟
چنگیزی - جمله معروفی هست که در ایران فرهنگ استفاده از تکنولوژی بعد از آن میآید. مثلا ماشین در خیابانها وقتی آمد که هنوز فرهنگ و قوانین آن وجود نداشت. در مورد وب همن همینطور است. وضعیت کاربران ایرانی در زمینه آیتی هم به همین شکل است. تکنولوژی جدید میآید ولی فرهنگ را به آنها نمیدهند و میگویند حالا برو استفاده کن. مثلا نمیداند که سیدی ویندوز قیمتش پانصد تومان نیست که بروی از میدان انقلاب بخری. برای تهیه این نرمافزار نیروی انسانی و هزینه مصرف شده است و دنیا تحت قانون کپیرایت هست. حالا شما تصور کنید ما میخواهیم فردا چطور به سازمان تجارت جهانی WTO بپیوندیم. آموزشها خیلی دیر به آنها داده میشود. یک مسئلهای هم که باعث شد ما این آئیننامه را تدوین کنیم، بحث آموزش بود، دوست داشتیم سرویسهای دیگر هم از آن الگو بگیرند و به کاربر یاد بدهند که شما که داری از سرویس مجانی استفاده میکنی، تا چه حد میتوانی از آن سرویسدهنده متوقع باشی. میخواستیم از پایه به کاربر ایرانی یاد بدهیم.
مولایی - این ضمیر سوم شخص جمع که مدام بکار میبرید و میگویید که آموزش را به کاربر ایرانی ندادند، چه کسی باید این کار را میکرد و بکند؟ یعنی شما از دولت این توقع را دارید؟
توکلی - این مشکل در همه بخشهای جامعه وجود دارد. وقتی جامعه پیشرفت کند در همه جهات پیشرفت میکند. ما اتفاقا آیتیمان نسبت به خیلی حوزهها جلوتر است.
چنگیزی - متاسفانه در ایران استفاده از اینترنت بیشتر به چت و اورکات و موارد اینچنینی محدود میشود. مثلا از سایت یاهو با آنهمه امکانات، بیشتر از ایمیل و چت آن استفاده میکنند. استفاده از اینترنت در جهات مفید و خیلی سرویسها در اینترنت گسترش پیدا نکرده و شاید دولت در این مورد مقصر باشد که فرهنگسازی لازم را انجام نداده است. وب هنوز وارد زندگی مردم نشده است.
مولایی - حالا به نظر شما این فرهنگسازی کار چه کسی است؟ دولت؟ بخش خصوصی؟ نهادهای مدنی؟ اصلا این توقع وجود ندارد که شما به عنوان آدمهای فنی بیایید و در زمینه فرهنگسازی هم کار کنید.
توکلی - کار همه است. همه اینهایی که نام بردید باید کار کنند. مثلا در این مورد سرویسدهندگان وبلاگ، کاربران، دولت، روزنامهنگاران و بقیه بخشها کار کنند. حالا ما یک قدمی برداشتهایم بقیه هم بیایند کمک کنند.
چنگیزی - چون ایرانیها تجربه وب نداشتهاند نمیدانند برای راهافتادن و نگهداری یک سرویسویلاگ چه هزینههایی صرف میشود. به همین خاطر است که در ابتدا کاربران با وجود تبلیغات در سایت خیلی مخالفت میکردند. توقع وجود دارد که ما باید همیشه از جیبمان هزینه کنیم، سایت هیچ وقت از دسترس خارج نشود و فقط کاربر راحت باشد. اینها توقعات کاربر ایرانی است. فکر نمیکنم این خیلی منطقی باشد.
خلیقی - بخاطر اینکه فرهنگ استفاده از سرویس مجانی وجود ندارد. و همه به کسانی که سرویس میدهند نگاه دولتی دارند و تصور میکنند طرف وظیفهاش است که به کاربر سرویس بدهد.
چنگیزی - بله، تصور میکنند یک وظیفه است و حالا حق دارد اگر کمی کوتاهی کرد توبیخش کند. مثلا همان موقع که ما تازه راهافتادیم عدهای پرشینبلاگ را توبیخ و تهدید میکردند. در صورتی که پرشینبلاگ وظیفهای در قبال آنها نداشت و فقط داشت یک خدمتی به جامعه ایرانی ارائه میکرد. واقعا لطف بزرگی هم کرد چون تا قبل از پرشینبلاگ تعداد وبلاگها و وبسایتهای فارسی محدود بودند و پرشینبلاگ در این زمینه تحول ایجاد کرد. همین الان خدماتی که سرویسهای وبلاگ فارسی میدهند هیچکدام از سرویسدهندههای خارجی ندارند.
خلیقی - متاسفانه خارجی پرستی فرهنگ است. همان ضربالمثل معروفی که میگوید مرغ همسایه غاز است، اینجا مصداق دارد.
چنگیزی - بله، مثلا شما هر بار میخواهی جیمیل را چک کنی بارها با مشکلات فنی مواجه هستی. یا اورکات زمانی که راه افتاده بود همیشه پیغام خطا میداد ولی هیچکس اعتراض نمیکرد. مثلا برای دوستان خودم پیشآمده که بخاطر اشکال یاهو پسورد ایمیلش گم شده ولی اتفاقی نیفتاده و طرف رفته و یک ایمیل جدید ساخته است. ولی گاهی اگر کاربری پسورد بلاگاسکایش را گم کند توقع دارد برویم دم در خانه دو دستی پسورد جدید تحویل بدهیم.
توکلی - اصلا از ما شاکی هم میشود که «چرا من پسوردم را گم کردهام!»
چنگیزی – ما ایرانیها، خارجی را روی چشممان میگذاریم ولو اینکه سرویس با کیفیت ندهد، ولی با سرویسهای ایرانی متوقعانه برخورد میکنیم.
توکلی - دو تا مثال واضح میزنم. الان در دو مورد به ما اعتراض شده است. یکی توافقنامه، یکی تبلیغات. الان همه ما در یاهو ایمیل داریم، شما موافقتنامه یاهو را ببینید، خیلی سختگیرانه است. کدام دفعه کسی اعتراض کرده که چرا یاهو اینقدر سخت میگیرد؟
خلیقی - بخاطر اینکه از کاربران ایرانی کسی توافقنامه یاهو را نخوانده است!
توکلی - درست است. نمونههای خارجی از ما سختتر میگیرند. ببینید مثلا من میخواستم از سایت اوراکل چیزی را بگیرم، جزو توافقنامه و قوانینش آورده بود که شما نباید ایرانی باشی. یعنی ببینید تا کجا پیش میروند که در مورد ملیت تو تصمیم میگیرند. تا حالا شما شنیدهاید از کاربران ایرانی که اکثرا از ایمیل یاهو استفاده میکنند کسی به موافقتنامه آن اعتراض کرده باشد؟ یا مثلا میگویند چرا در وبلاگها تبلیغات میگذارید؟ در حالی که یاهو در بخش یاهو 360 که بخش وبلاگش است تبلیغات دارد آن هم با چه اندازه بزرگی! یا حتی در ایمیل شخصی شما هم تبلیغات میگذارد. یاهو اگر اینکار را بکند کسی اعتراض نمیکند. اما اگر بلاگاسکای یا پرشینبلاگ اینکار را بکنند همه اعتراض میکنند. عطا خلیقی هم اینجاست و خودش هم سالها در این مورد فحش شنیده! خلیقی یا چنگیزی تا کی باید از جیبش خرج کند که کاربران بیایند و خاطرات روزانهشان را بنویسند؟ بالاخره این وضعیت برای همیشه که نمیتواند ادامه پیدا کند. شما میبینید که تلویزیون با بودجه عظیم دولتی، پخش یک فیلم را سه بار برای پخش آگهی قطع میکند، در هنگام نمایش هم مدام زیرنویس آگهی میرود، هیچکس اعتراض نمیکند. من فکر میکنم سرویس وبلاگها در این زمینه کمی مظلوم واقع شدهاند.
خلیقی - من تصور میکنم سرویسهایوبلاگ اولین سرویسهای جدی ایرانی روی اینترنت بودند. اولین سرویسهای اینرنتی بودند که قوانینشان قابل خواندن بود و کاربر میفهمید. آدمهایشان قابل دسترسی بودند. کاربران میتوانستند برای سرویسها ایمل فارسی بفرستند و کامنت فارسی بگذارند. در نتیجه این اتفاقات افتاد.
مولایی - الان موقعیت بلاگاسکای در بین سرویسوبلاگهای فارسی در چه وضعیتی است؟
اروجزاده – اگر منظورت همین مقایسههای رایج است خیلی صریح بگویم که برای ما خیلی مهم نیست! همین جا هم بگویم در موضوع ارائه جدول و نمودارهای رایج مقایسهای که مثلا امروز این سرویس بالا رفته و فردا آن یکی دیگر و همهاش خلاصه شود در چنین بحثهایی، فکر نمیکنم ما در بلاگاسکای فرصت این کارها را داشته باشیم، به جای ورود به این بحثهای بیحاصل ترجیح میدهیم برویم سینما دیدن یک فیلم خوب! یعنی اگر نتیجهای که میخواهیم حاصل نشود حتی اگر اول هم بشویم برای ما فایدهای ندارد. به هر صورت بلاگاسکای الان جایگاه خوبی دارد و از این هم بهتر خواهد شد.
خلیقی - خوب این که خیلی خوب نیست. به هر صورت شما باید به بازار و بحث اقتصادیتان توجه داشته باشید.
اروجزاده – البته منظور من این نیست که موقعیتمان برای ما مهم نیست. طبیعتا موقعیت ما در بین سرویسهای رقیب مهم است. اما به شکلی که در رسانهها وجود دارد، نه. به فریبهای رسانهای بیتوجهیم و نمیخواهیم وارد این بازیها شویم. نمیخواهیم آمارهای غیرواقعی و فریبدهنده منتشر کنیم تا اعتماد کاربران را از دست بدهیم.
مولایی - برنامههای آینده بلاگاسکای چه چیزهایی هستند؟
توکلی - به مرور زمان، وقتی که زمان اجرایشان فرا برسد اعلام میکنیم. اولین برنامه تغییر گرافیک سایت است که تا یک ماه دیگر انجام خواهد شد. لوگو و ظاهر سایت هم تغییر خواهد کرد.
مولایی - الان سرورتان کجاست؟
اروجزاده - در امریکاست. مثل بقیه سرویسوبلاگها. البته اگر دیتاسنترهای داخلی توان این را دارند که سرویس با کیفیت بدهند بلاگاسکای حاضر است بپذیرد.
مولایی - الان هنوز برای سرور اختصاصیتان هزینه میدهید؟ دنبال پیدا کردن اسپانسر در این زمینه نبودهاید؟
اروجزاده - هنوز هزینه میکنیم. البته این مسئله را هم دنبال خواهیم کرد.